Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4643 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Zubehör {n} U وسایل جانبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bestücken [mit Accessoires] U اضافه کردن وسایل جانبی
Other Matches
Seiteneffekt {m} U عوارض جانبی [اثر جانبی]
Nebenwirkung {f} U عوارض جانبی [اثر جانبی]
Nebenwirkung {f} U اثر جانبی
Nebenwirkung {f} U نتیجه جانبی
Nebenwirkungen {pl} U اثرهای جانبی
Nebenwirkungen {pl} U آثار جانبی
Nebenwirkung {f} U عوارض جانبی
Mantelfläche {f} U سطح جانبی [ریاضی]
Ansicht im Seitenriss U نمای جانبی [ نیمرخ ]
Was soll ich als Beilage kochen? U چه برای غذای جانبی بپزم؟
Unkosten von der Steuer absetzen U هزینه های جانبی را از مالیات کسر کنند
Haushaltsgeräte {pl} U وسایل خانگی
Service {m} U نگهداری وسایل
Wartung {f} U نگهداری وسایل
Fahren {n} U حرکت وسایل نقلیه
Einstellplatz {m} U توقفگاه وسایل موتوری
Bauhof {m} U انبار وسایل ساختمانی
Fahrt {f} U حرکت [وسایل نقلیه]
Fremdenverkehr {m} U وسایل سفر به خارج
ankommender Verkehr {m} U جاده وسایل که می آیند
bergen U بازیافتن [وسایل یا لاشه]
Fahrbereitschaft {f} U آمادگی حرکت [وسایل نقلیه]
Bauhütte {f} U محل نگهداری وسایل ساختمانی
Fahrplan {m} U برنامه حرکت [وسایل نقلیه]
Bulldozer {m} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Planierraupe {f} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Erste-Hilfe-Ausrüstung {f} U وسایل کمک های اولیه [پزشکی]
Schubraupe {f} [Österreich] U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Dozer {m} U بولدوزر [ساخت و ساختمان] [وسایل نقلیه]
Zu Risiken und Nebenwirkungen fragen Sie Ihren Arzt oder Apotheker. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
verkehren U رفت وآمد کردن [مردم یا وسایل نقلیه]
Tachograf {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Tachograph {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Fahrtschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Fahrtenschreiber {m} U سرعت و مسافت سنج [ وسایل نقلیه خودرو]
Rettungsgasse {f} U راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
Trittbrettfahrer {m} U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
Schwarzfahrer {m} U کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
Schwerpunktkontrolle {f} [der Polizei] U محل بازرسی [نقطه مقابله] وسایل نقلیه [پلیس]
Abschleppdienst {m} U موسسه ای که کارش کشیدن یا بکسل کردن وسایل نقلیه است
eine Schutzbehauptung aufstellen U بهانه درآخرین وهله آوردن [بهانه آوردن پس ازنومیدی ازهمه وسایل دیگر]
Recent search history Forum search
1mantelflaschehalt
1اثر جانبی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com